جدول جو
جدول جو

معنی گوش دریا - جستجوی لغت در جدول جو

گوش دریا
(دَرْ)
صدف. (آنندراج). صدفی که دارای مروارید باشد. (ناظم الاطباء) ، و به معنی پیالۀ کوچک مجاز است. و پیاله ای که از صدف ساخته شده باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ مَ اَ)
آرایندۀ گوش، زینت دهنده گوش، گوش آراینده، به معنی گوش سرای باشد، کسی را گویند که هرچه بگویی بشنود و نیک فهم کند، (اوبهی)
لغت نامه دهخدا
(وِ دَرْ)
گاو بحری:
گاو فلکی چو گاو دریا
گوهر به گلو در از ثریا.
نظامی.
رجوع به گاو بحری شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
درد گوش. آزار گوش. المی که در گوش پیدا آید و آزار رساند
لغت نامه دهخدا
(بُ)
قطع گوش، عمل گوش بر. رجوع به گوش بر و گوش بریدن شود
لغت نامه دهخدا
(چُ / چَ / چِ)
گوش آرای، رجوع به گوش آرای شود
لغت نامه دهخدا
آنکه گوش او دریده و پاره شده باشد شکافته گوش، طبل کوچک طبلک: راهزنی می کند گوش دریده از آنک سیلی بسیار خورد زخم طپانچه چشید. (بدرچاچی)
فرهنگ لغت هوشیار
درد و وجع شدیدی که در قسمتهای عمقی گوش پدید میاید. این عارضه ممکنست اختصاصا مربوط بخود گوش نباشد، عللی که درد گوش را موجب میشوند بسیارند از آن جمله است نوزالژی عصب پنجم دماغی نورالژی شبکه گردنی در قسمتهای سطحی پوسیدگی دندانها گلو درد ورم لوزه ها. برخی امراض عفونی از قبیل مالاریا نیز میتوانند موجب پیدایش درد گوش بشوند گوش درد
فرهنگ لغت هوشیار
بریدن گوش قطع گوش، بحیله پول و مال از دیگری گرفتن مغبون کردن در معامله
فرهنگ لغت هوشیار